نوای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر, خود دوا حسن است
حسین میشنوم هر چه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بین گر امامی حسن است
حسین نهی به قاسم دهد اگر به عاشورا
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام حسن تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیر خدا ابوالحسن است